زایمان طبیعی

به دنیا اومدن رادین عزیز

1391/3/21 0:05
4,540 بازدید
اشتراک گذاری

قلبhttp://radinazizam.niniweblog.com/

سونوگرافی زمان زایمان را 9 اردیبهشت اعلام کرده بود.اما من درست 13 هفته که داشتم دچار خونریزی شدید شدم که حدود 40 روز طول کشید بگذریم که یک شب بیمارستان بستری شدم و استراحت مطلق تا زمان زایمان.

روز 2 فروردین من 35 هفته و 5 روزه بودم که ساعت 11 صبح با یک درد کوچیک از خواب بیدار شدم.اما اصلا فکر نمیکردم درد زایمانه. شروع کردم به خوردن صبحانه اما نمیدونم چرا اصلا میلی به خوردن نداشتم،بااینکه شب گذشته هم شام نخورده بودم.در حین خوردن صبحانه بودم که متوجه شدم بچه تو شکمم تکون خیلی شدیدی  خورد و تا زمان زایمان دیگه  اصلا تکوناشو حس نکردم.

دستشویی هم زیاد میرفتم.نمیدونستم کیسه آب پاره شده،آخه اونطور که من شنیده بودم باید آب زیادی خارج میشد.اما من که اینطور نبودم.

دردها بیشتر و بیشتر و فاصلشون کمتر و کمتر میشد.اوایل فاصلشون نیم ساعت بود بعد کم  و کمتر میشد.

ما که به خاطر شغل همسرم گلپایگان بودیم و من اونجا هیچ آشنایی نداشتم.

ساعت 2:30 در حال خوندن نماز درد سراغم اومد و اونقدر شدید بود که از درد نمازم را به هم زدم و به همسرم گفتم بریم اراک.

تمام طول راه از درد به خودم میپیچیدم و دست راستم را از شدت درد گاز میگرفتم چیزی نمونده بود گوشت دستم کنده بشه.

واقعا لحظات وحشتناکی بود اصلا فکرشم نمیکردم که زنده بمونم.

ساعت 4:30 رسیدیم اراک و رفتیم بیمارستان.اونجا معاینه ام  کردند و گفتند 8 سانت باز شده چرا اینقدر دیر آمدی و شروع کردند به غر غر کردن.

رفتم تو بخش و از شدت درد پاهام را جمع کرده بودم تو شکمم . تا اینکه پرستار اومد و گفت اگه میخوای بچه زودتر دنیا بیاد دراز بکش و سعی کن درد که سراغت اومد زور بزنی.

بعد از یکساعت که کل یکساعت درد شدیدی داشتم پرستار سراغم اومد و گفت بلند شو بریم اتاق زایمان، وقتشه.

خلاصه پسرم ساعت 6 بعدازظهر بدنیا آمد با بدنیا آمدن رادین .تموم دردهام تموم شد.اما بچم را نذاشتند رو شکمم.نمدیونم چرا یادشون رفت  یا...

اما خوب کلی هم بخیه خوردم .دکتر گفت باید تو آب و بتادین تا چند روز بشینی.

جای بخیه ها خدا راشکر زیاد درد نداشت.فقط از توالت فرنگی استفاده میکردم.

تا حدود یکماه بعد از زایمان هم بیرون که میرفتم و کمی سردم میشد جای بخیه ها تیر میکشید که خدا را شکر اونم خوب شد.

اما متاسفانه شکمم زیاد کوچیک نشد .گن هم استفاده کردم ام فایده نداشت.

 

١. چند سالگی زایمان کردید؟


من 29 ساله بودم که رادین بدنیا آمد.

٢. بچه اولتون بود؟

   رادین بچه اولمه

٣. وزن بچه چقد بود؟

  وزن رادین هنگام تولد 2250 گرم بود.

 

 4. لگنتون چند سانت هست؟ (فاصله ی استخون سمت راست شکمتون تا استخون سمت چپ چقد هست. منهای برآمدگی شکم)

 35 سانتی متر


٥. آیا از اول تصمیم داشتین زایمان طبیعی داشته باشین؟ و از اول به دکتر گفتین؟

خیر-از اول به دکتر گفتم میخوام فقط سزارین بشم

٦. شما ورزشکار هستید؟ اهل ورزش هستید؟ اگه جوابتون مثبت هست از کی شروع به ورزش کردین؟

 
6-نه .

٧چه اقداماتی برای آمادگی برای زایمان طبیعی انجام دادین؟ از کی شروع کردین؟

 7- من اصلا آماده برای زایمان نبودم چون پسرم یک ماه زودتر دنیا آمد.

 

٨. آیا اندامتون بعد از زایمان برگشت سر جاش؟

 8-خیر 

٩. آیا تا قبل از زایمان وقتی پریود می شدین خیلی درد داشتین؟ بعد از زایمان تغییری در این درد ایجاد شد؟

 9- نه قبل از زایمان و نه بعدش خوشبختانه خیلی درد نداشتم و ندارم. 

 

١٠. در کلاس های زایمان شرکت داشتید؟

10-خیر

١١. از اونجایی که دکترها معمولا به سزارین تشویق می کنند یا حوصله ی زایمان طبیعی ندارن، اگر دکترتون شما رو تشویق به زایمان طبیعی کردن خوشحال میشم اسمشون بگید که اگه یه همشهریتون به این وبلاگ رسید کامل تر راهنمایی شده باشه. (به علاوه ی اسم شهرتون)

 11-خیر

 

١٢. دردوران بارداری به چه طعمی بیشتر تمایل داشتین و چی زیاد خوردین؟

 12-به چیز خاصی علاقه نداشتم.اما شکلات کاکائویی زیاد میخوردم.


 

 نازنین زهرا:

سلام به خانوم محقق و مامان رادین عزیز...قلب

من از بخیه خیلی می ترسم........

الان اصلا اذیتتون نمیکنه؟! 

خدارا شکر بخیه منو اذیت نکرد و نمیکنه.

 

 خودم:

چی شد که دچار زایمان زودرس شدین؟ علتشو دکتر بهتون گفت؟

راستش دکتر در مورد علت زایمان زود رس چیزی نگفت.
اما تو کتاب دلایل زایمان زود رس خوندم.تنها موردی که با من مطابقت داشت.خونریزی در زمان بارداری بود.

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

نازنین زهرا
13 خرداد 91 20:52
سلام به خانوم محقق و مامان رادین عزیز... من از بخیه خیلی می ترسم........ الان اصلا اذیتتون نمیکنه؟!!
مامان رادین
13 خرداد 91 21:52
سلام رادین بچه اولمه من 29 ساله بودم که رادین بدنیا آمد. وزن رادین هنگام تولد 2250 گرم بود.
نازنین زهرا
15 خرداد 91 3:09
ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود خاک تا هفت آسمان، بغض تغزل کرده بود حتم دارم در شب میلادت، ای غوغاترین! حضرت حق نیز در کارش تأمل کرده بود هر فرشته، تا بیایی، ای معمایی ترین! بال های خویش را دست توسل کرده بود میلاد حضرت علی (ع) مبارک...........
رضوان مامان رادین
16 خرداد 91 23:30
سلام جواب سوالاتتون 4- 35 سانتی متر 5-خیر-از اول به دکتر گفتم میخوام فقط سزارین بشم 6-نه . 7- من اصلا آماده برای زایمان نبودم چون پسرم یک ماه زودتر دنیا آمد. 8-خیر 9- نه قبل از زایمان و نه بعدش خوشبختانه خیلی درد نداشتم و ندارم. 10-خیر 11-خیر 12-به چیز خاصی علاقه نداشتم.اما شکلات کاکائویی زیاد میخوردم. خدارا شکر بخیه منو اذیت نکرد و نمیکنه.
رضوان مامان رادین
20 خرداد 91 0:28
راستش دکتر در مورد علت زایمان زود رس چیزی نگفت. اما تو کتاب دلایل زایمان زود رس خوندم.تنها موردی که با من مطابقت داشت.خونریزی در زمان بارداری بود.
مامان يگانه
27 خرداد 91 4:17
اينكه خاطره زايمانم بگم ديگه شك دارم. خداروشكر زايمانم خيلي راحت بود نسبت به اون چيزي كه همه ميگفتن و تعريف ميكردن.اما به هرحال چه سزارين چه طبيعي بدون درد كه نميشه.هركدوم مشكلات خودشو داره
ندى
23 فروردین 92 1:40
الهى چقدر درد و زجر كشيدى وتونستي تحمل كني تبريك ميگم .