به دنیا اومدن دینا کوچولو
زایمان مامان دینا نویسنده ی وبلاگ http://dinanafasam.niniweblog.com
طبق حساب دكترم 36هفته بودم وبرا همينم تصميم گرفتيم تا بيشتر از اين مسافرت رفتن برام سخت نشده
زودتر بريم كرمانشاه ومن اونجا زايمان كنم يه هفته اي با شوشو اونجا بوديم وبعد از يه هفته بابايي برگشت
دزفول ومن اونجا موندم تا ببينيم كي قراره قد مهاي آسمونيتو به زمين بزاري
از اون هفته آخري با ماماني(مامان مامان) هر روز ميرفتيم پياده روي كه زايمانم راحتتر باشه توي يكي از اين
پياده روي ها به قول زندادشم كيلومتري پياده روي كرديم وبرگشتيم خونه تقريبا دو روز بعدش احساس
ميكردم به صورت قطر ه اي آبريزش پيدا كردم برا همين سريع رفتم دكتر ودكتر هم برا م سونو نوشت
وبعد از انجام سونو دكتر سونو گرافي بهم گفت كه سريع جوابو نشون دكترم بدم چون ديگه دير وقت بود از
همون جا سريع با مامانم رفتيم بيمارستان معتضدي كه دكتر متخصص كشيك داشت
اونجا بعد از معاينه وديدن برگه سونو گرافي گفتن كه كيسه آبم خيلي ريز پاره شده وسر بچه جلوشو
گرفته وخدا رحم كرده كه زود متوجه شدي و اب دور بچه خالي نشده وگفتن كه سريع بايد بري اتاق زايمان كه بچه رو به دنيا بياريم
از اونجا اولين كاري كه كردم به خونه دادشم زنگ زدم كه به همسري اطلاع بدن كه برگرده كرمانشاه
چون گوشيمو خونه جا گذاشته بودم و(وچه ماجرايي كه سر جا موندن گوشيم خونه كه
نداشتيم؟؟؟؟؟؟؟؟)خلاصه با يه بغض عجيب وسايلمو به ماماني سپردم وراهي اتاق زايمان شدم
اولش كه رفتم تو اونقدر اضطراب داشتم كه نگو ونپرس مخصوصا وقتي ميديدم كه بعضي از اون زائو ها
ميگفتن از صيح يا ديشب اينجان وهنوز بچشون نيومده خلاصه بعد از زدن آمپول فشار كم كم دردام شروع
شد وتقريبا 3و4 صبح بود كه ديگه به اوج خودش رسيد همون موقع كه دردم شديد بود پرستار يه كپسولو
آورد و گفت هر وقت احساس كردي كه خيلي درد داري از اين ماسك استفاده كن ومن وقتي از اون
ماسك استفاده ميكردم حالت بي حسي (گاز بی حسی بود) ميگرفتم وبا اينكه دردم شديد بود ولي خيلي كم سرميشدم
وكمتر دردو حس ميكردم تا 8صبح كه ديگه واقعا از شدت درد وشب نخوابي كه شب پيش داشتم خوابم
برد تا ساعت 10صبح كه ساعت 10صبح پرستار اومد وبعد از معاينه گفت كه خيلي وضعيتم خوبه
وديگه لازم نيست از كپسول استفاده كنم چون هر ان احتمال داره بچه بيادوبعد گفت كه برودستشويي
وبيا ولي همين كه خواستم پا شم سريع سرتو اومد تولگنم وبعدش گفت نميخواد بري براش سوند وصل
كنين وبعدشم بردنم اتاق اصلي زايمان وبعد از 10 دقيقه به دنيا اومدي
همين كه تو به دنيا اومدي من ديگه هيچ دردي نداشتم حتي نفهميدم كه چه طوري منو بخيه زدن
يكي از پرستار ها ميگفت كه خيلي خوب بخيه خوردي آخه من همش 3تا بخيه خوردم وبعد از اينكه تورو قد
ووزن كردنبردنت اتاقي ديگه وبعد از بيست دقيقه هم منو بردن تو بخش .راستي يادم رفت كه بگم تو هفته
37 بارداريم به دنيا اومدي وكامل 9 ماهم پر نشده بود
هر کی سوالی از ایشون داره لطفا بپرسه تا بذارم در ادامه ی همین مطلب. بعد هم سوالات مطلب قبل رو دوباره اینجا می پرسم.
خیلی ممنون از رضوان عزیز
١. چند سالگی زایمان کردید؟
٢. بچه اولتون بود؟
٣. وزن بچه چقد بود؟
٤. لگنتون چند سانت هست؟ (فاصله ی استخون سمت راست شکمتون تا استخون سمت چپ چقد هست. منهای برآمدگی شکم)
٥. آیا از اول تصمیم داشتین زایمان طبیعی داشته باشین؟ و از اول به دکتر گفتین؟
بله از اول قصدم زايمان طبيعي بود ومثل خيلي ها هم از زايمان طبيعي ميترسيدم اما واقعا خدا به آدم كمك ميكنه و اصلا نمي فهمي كه چه طوري بچه اومد
٦. شما ورزشکار هستید؟ اهل ورزش هستید؟ اگه جوابتون مثبت هست از کی شروع به ورزش کردین؟
من قبلا ورزش ميكردم اما دوران بارداري در حد نرمش هاي توي خونه .اينم بگم زن برادر من دوران بارداري ميرفت بيمارستان وورزش هاي مخصوص دوران بارداري رو انجام ميداد اما زمان زايمان چون بچه چرخيده بود مجبور به سزارين شد
٧. چه اقداماتی برای آمادگی برای زایمان طبیعی انجام دادین؟ از کی شروع کردین؟
اقدام خاصي انجان ندادم همون تمرين دم وبازدم وورزش كگل رو خيلي انجام ميدادم
٨. آیا اندامتون بعد از زایمان برگشت سر جاش؟
بله خدا رو شكر شايد قبل از بارداري مقداري شكم داشتم اما بعد از زايمانم هيچي شكم ندارم اينم بگم كه هر چقدر بچه بيشتر از شير مادر تغذيه كنه بيشترچربي هاي بدنتون رو ميسوزونه
٩. آیا تا قبل از زایمان وقتی پریود می شدین خیلی درد داشتین؟ بعد از زایمان تغییری در این درد ایجاد شد؟
بله قبل از زايمان واقعا دردام وحشتناك بود ولي بعدش اصلا نميفهم كي پريود شدم
١٠. در کلاس های زایمان شرکت داشتید؟
خير
١١. از اونجایی که دکترها معمولا به سزارین تشویق می کنند یا حوصله ی زایمان طبیعی ندارن، اگر دکترتون شما رو تشویق به زایمان طبیعی کردن خوشحال میشم اسمشون بگید که اگه یه همشهریتون به این وبلاگ رسید کامل تر راهنمایی شده باشه. (به علاوه ی اسم شهرتون)
خير دكترم تشويقم نكرد
١٢. دردوران بارداری به چه طعمی بیشتر تمایل داشتین و چی زیاد خوردین؟
همه چيو ميخوردم بيشتر شيريني